نویسنده: غلامرضا معصومی
در عصر حماسی هند، آئین برهما (Brahma) خود را با نیاز جوامعی که در حال جذب شدن به تمدن آریایی بودند، تطبیق داده و متونی نظیر بهاگاوادگیتا (Bhagavad Gita) که بیانگر تلاشی عظیم در جهت ترکیب و ایجاد وحدت بودند نیز انعکاسی از این روند می‌باشند. کتاب ماهاباراتا (Mahabharata) که روح سازشگری بر آن حاکم است، بر عقاید و باورهای قبایل گوناگون تأکید کرده و سعی آن برای جلب توجه تمام افراد و گروه‌ها به طور کامل آشکار می‌باشد. این متن حماسی در حقیقت جُنگی است متشکل از مطالبی تاریخی، اساطیری، سیاسی، حقوقی، فلسفی و کلامی که در کنار متنوع بودن مطالب، جهتی واحد را دنبال می‌کند. در ماهاباراتا اصول اساسی فرهنگ آریایی به عنوان عوامل اصلی در شکل گیری آن محسوب شده؛ مرجعیت وداها (Vedas) در آن به طور کامل پذیرفته شده؛ خدایان جدید با رب النّوع‌های ودایی یکی شده که شیوا (Shiva)، شاکتی (Shakti) و ویشنو (Vishnu) در صدر آنها قرار گرفته‌اند.
در این کتاب به خدایی شخصی که آدمی به وی دلبستگی دارد، تأکید شده و به روندهای فلسفی که بعدها در نظام‌های برهمنی (دارشاناها) بسط داده شدند نیز اشاره می‌شود. نکات اساسی که در ماهاباراتا به چشم می‌خورند عبارتند از: تدوین نظام حقوقی، شرح اهداف چهارگانه‌ی زندگی، بیان مراحل چهارگانه‌ی زندگی و چهار کاستِ جامعه. بر اساس برداشت براهماناها (Brahmana) از آفرینش، جهان به سه ناحیه‌ی زمین، فضای میانی و آسمان تقسیم شده که زمین مدوّر بوده و بر اقیانوسی قرار دارد که تمامی فضا را پوشانده است. یکی از پیشرفت‌های فلسفی که از نظر تأثیر برآینده بسیار با اهمیت شمرده می‌شد، نظریه‌ی تولد مجدد پس از مرگ بود که طبق این نظریه، درستکاران در مکانی دلپذیر و افراد شرور در مکانی دوزخی، دوباره متولد شده و این واقعه خود به خود از اعمال آنها در دوران زندگی‌شان نتیجه گیری می‌شود. همچنین اعتقاد دیگری نیز مطرح شد مبنی بر اینکه پاداش و مجازات ابدی نبوده و با پایان یافتن اثر اعمال، آنها نیز خاتمه می‌یابند. بدین ترتیب ما در این جا با نظریه‌ی کارما (Karma) و سامسارا (Samsara) رو به رو می‌شویم، حلقه‌ای متوقف ناشدنی از تولد و مرگ که مراحل متوالی آن از کارمان و از تمام شدن اثر اعمال ناشی می‌شود. بدین ترتیب عنصر جدیدی در مدار عقاید باستانی خوش بینانه و طبیعی‌گرای دین آریایی وارد شد که ریشه‌ی اصلی آن احتمالاً غیر آریایی بوده که این عنصر به تدریج در عمق دین ودایی نفوذ کرد. هر چند مناسک و مجموعه‌ی خدایان این دین دست نخورده باقی ماند، اما محتوای آنها را از بین برده و محتوای دیگری را که خصلتی متفاوت و بدبینانه داشت، جایگزین آن کرد. ذات اصلی تاریخ تحول تفکر اولیه‌ی هندی، همین فرآیند نفوذ می‌باشد. بنابراین دین آریایی به پوسته‌ای ظاهری تبدیل شد که محتوای درونی آن به طور کامل جدید و غیرآریایی بوده و نتیجه‌ی نهایی آن ابتدا آئین برهمایی و سپس آئین هندو بود. توجه افراطی براهماناها بر مناسک، همراه با خشکی و بی‌حاصلی این متون و قدرتی که طبقه‌ی روحانی از آنها به دست آورده بودند، خیلی زود به جنبش‌های مخالفان و معترضان منجر شد. بودا (Buddha) و ماهاویرا (Mahavira) از مشهورترین این گونه معترضین بودند که سرانجام آئین بودا و آئین جین (Jain) را بنا نهادند. در زمان سلطنت کریشنارایا (Kirshna Raya)، آئین بودا در هند از رواج افتاده و شکلی از آئین برهما جای آن را گرفت که به خصوص ویشنو را بزرگ می‌داشت. در این آئین، گاو ماده مقدس بوده و هرگز آن را نمی‌کشتند، اما بسیاری از گونه‌های دام و ماکیان را برای خدایان قربانی کرده و مردم نیز از گوشت آنها استفاده می‌نمودند. آئین برهمایی را آئین برهمنی، برهمایان و روحانیون نیز می‌خوانند. کلمه‌ی برهمان به معنای ذات خداوند می‌باشد. در این آئین علاوه بر چهار ودا، دو کتاب دیگر به نام‌های براهمانا و اوپانیشاد (Upanishad) وجود دارد که اولی شامل دستورات قربانی در مقام روحانیون و دومی اغلب شامل فلسفه، متون علمی و منشأ فلسفه‌های گوناگون هند می‌باشند. براهماناها حدود 600 تا 800 سال قبل از میلاد و اوپانیشادها مابین قرن سوم تا ششم قبل از میلاد نوشته شده‌اند. در حدود قرن نهم تا هشتم قبل از میلاد، برهمنان باعث شدند تا در آئین ودایی تحولی عمیق ایجاد شود که این تحول هم در عقاید و هم در مسائل اجتماعی آنها پدید آمد. اما در عقاید از نظر اوپانیشادها، برهمن (Brahman)، اصل، حقیقت، ذات مبدأ و منتهای عالم بوده که جاوید و ابدی می‌باشد و در همه جا هر چیزی که هست، همه از اوست.
منبع مقاله :
منبع مقاله: معصومی، غلامرضا؛ (1388) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان جلد اول، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر؛ چاپ اول.